اشتباه

به نام خدا

بعضی اوقات فریب ساده دلی ام را می خورم

فکر می کنم که همه لطف و محبت را می فهمند

صداقت را می فهمند

در حالی که فکر میکنم که باید دلم برای همه بسوزد

ولی انسان هایی هستند که از پشت نارو می زنند

ولی آدم هایی هستند که فقط منافع خودشان را می بینند... آدم هایی هستند که فقط دیگران را مقصر میدانند  و نه خودشان را

گاهی با خودم می گویم که نمی شود با همه به یک جور برخورد کرد...

خدایا یا من باید تغییر کنم و فقط به فکر منافعم باشم یا اینکه...

جامعه امروزی، می خواهد انسان ها اینگونه با هم باشند

نمی خواهد که انسان ها بفهمند که قبل از هر چیزی و هر کاری، اخلاق و معرفت و خداشناسی در اولویت است...

خسته ام

اعصابم خورد است

عده ای زبانم را نمی فهمند...

متاسفانه جامعه ما هم خلق و خوی داروینیستی پیدا کرده است...

نگاه معرفتی از ما رخت بر بسته است... امان از دست این چالش های سر کاری...

دلم از دست یک سری  از رفقا پر است... نه فقط در اصفهان و حتی در تهران

ای کاش هم زبانی پیدا شود تا در این وانفسا این شهر، حرف ام را بفهمد....

........................................................................................................

 مدتی است که توفیق شده، نمازها ی ظهر و عصر را پشت سر حجت الاسلام کشکولی می خوانیم...

برای ام مایه آرامش است...

دلم این روزها برای بچه های طلاق به شدت می سوزد

این بچه ها چه گناهی کرده اند...

مدتی است که برای رفع مشکل یکی از آنها، تلاش میکنم... واقعا خیلی دل می خواهد... این بچه ها خیلی حساس اند

فاستقم کما امرت...خدایا خودت کمک کن

کسی به من میگفت، چرا برای بعضی قضاوت ها تلاش میکنی تا اصلاح شود... راحت از کنار آنها بگذر...

به او جوابی ندادم... اما در دلم میگفتم: من در برابر قضاوت ها و تهمت های منفعت طلبانه دیگران که بر سر قدرت این کارها را می کردند، به راحتی میگذرم

اما برای  کسانی که  دوستشان دارم، نمی توانم به راحتی عبور کنم... اگر کسی برایت مهم شد، دوست نداری تا بر اثر قضاوت از تو دور شود...

آنجایی ناراحت می شوم که با خودم فکر میکنم که مرا کاملا می شناسند ولی باز هم هنوز از حقیقت های قلبی و فکری ام، دور مانده اند

مهم بودن کسی برای من، یعنی همه چیز...

خدایا خودت کمک کن... سالهای سال است که....